متن های عاشقانه

هر کی عاشقه بیاد تو

متن های عاشقانه

هر کی عاشقه بیاد تو

یه دل تنگ

دیشب وقتی که صداتُ پس از ماهها از پشت سیمهای تلفن شنیدم به سختی تونستم تشخیص بدم که خودتی...
 
داره باورم میشه که از یادم میری بیرون... از خاطراتم... چه قدر ازم دور شدی... و چه قدر غریبه... همون غریبه آشنای من که یه روزی از 100 فرسخی می شناختمت... اما حالا صداتم با من بیگانه است...
 
دیشب وقتی چشمهام رو روی هم گذاشتم تصویر تو در ذهنم نقش بست اما تار بود.... درست نمیدیدم...
دیشب دلم برات تنگ شده بود... دلم همیشه برات تنگه... از اولشم تنگ بود حتی وقتی که کنارم بودی و دستات تو دستم بود....
همیشه ازم دور بودی.... همیشه....
دیشب گوشه چشمام به یادت تر شد....
دیشب دلم یه سوزش عجیبی داشت...
ادامه مطلب ...

گفتی...گفتم... !!!

گفتی با قهر رفتی ، گفتم دیروز نرسیده بودم که امروز رفته باشم ، من از آغاز از نخستین دیدار کنار تو مانده ام
 
گفتی هوایم را از صدایت پر کردی و یک روز بی خبر صدا را بریدی و رفتی ، گفتم دور یا نزدیک چه فرقی میکند اگر صدا را میشنوی؟
 
گفتی نزدیک تر باید می آمدی ، گفتم فاصله در نگاه ماست اگر مرا میخواهی با من حرکت کن ، نایست با من بیا
 
ادامه مطلب ...

ببخش که دوریت حتی قطره اشکی برایم نداشت

ببخش ........ببخش که دوریت حتی قطره اشکی برایم نداشت.بغض من که هیچ چه حقیر بود دوستی تو.......دوستی با تو.......چه ساده بود احساس من.......آری ساده بود ومن آن سادگی را برادر حماقت نامیدم آمدنت مسخره بود و رفتنت مسخره تر........بگذار دور از هم دمی بنشینیم و به سخره ی این نا روزگار یک دل سیر بخندیم.....راست می گفتند که تحمل تنهایی از گدایی عشق رواتر است تنهایی این روزها چه قیمتی دارد و من را بگو که چه ارزان تنهایی ام را با همکناری نا همراهی چون تو تاخت زدم.......ببخش مرا که روزهای با تو بودن خاطره ای برایم بر جا نگذاشت........ببخش که پر از حسرت بود روزگارمان.حسرت دمهای خوش که نداشتیم هیچ دلت خوش نباشد هرگز........آسوده نباشی.........خنده هایی که تو میخواستی در بستر هر فاحشه ای یافت می شود و آن ناز و طنازی هم که میگویی کار هر هر جایی خیابانیست......گیرم که خیابان هایش بالا و پایین بسیار داشته باشد ببخش مرا که در آینده این همه ناباوری حتی کلمه ای هم به خوشی درباره ات نخواهم گفت........ببخش مرا که الهه شعرم نشدی که الهه شعرم کس دیگریست تو کوچکتر از آنی که بعد از این قلمم را برای تو به روی کاغذ برقصانم و کوچکتر از آنی که افسوس نبودنت را بر ورق های های کنم.........تو آنقدر ناچیزی که ضربه نبودنت یک آن بود و بس.....آن یک لحظه هم گمان مبر که برای تو بود.......برای خودم بود.......که همیشه برای خودم است.......این دقایق همیشه برای خودم هستند که مبادا از پا بیفتم.........که تو مرا از پا افکندی.....و چه حقیرند افکارم این روزها که نگران تنهایی خود هستم.....اما توی کوچکترین را هم دوست میدارم چرا که حرمت لحظه ها را پاس میدارم........چه بخواهم و چه نخواهم روزگارم با تو سپری شده و قدر این روزها را باید دانست شاید زمان نشانم دهد اندک تاثیری که بر سرنوشتم داشتی و فقط به این داشته و ناداشته هاست که دوستت میدارم

azat khabari nistesh

khayli vaghte k dg azat khabari nistesh , vardar eshgheto bebar vase hamo0na pishkesh

yadet miad rozaee k pore matam bo0di ? hala raftiu beo0ne man adam shodi??????
 

ادامه مطلب ...

اگر لبخند بزنم

اگر لبخند بزنم و باورت نکنم

دیر یا زود از این رویا بیدار میشم
تلاش نکن من نشکستم
من اون دروغم که به خاطر تو زنده م
پس قایم نشو و بیا
ناگهان میفهمم که خواب نیستم
من هنوز اینجام

شوکه ام…

نفس کشیدن منو میشنوی؟

من درون خودم منجمد شدم.

I froze inside myself

من تلاش میکنم برای لمس تو

نمیخوام!

I Long to be like you
Lie cold in the ground like you

Understanding Me?

فریاد می خوام شکایت کنم از اون بالا ...چرا ناگهانی ! ..چرا؟ بگم دلم برات تنگ شده....اونقدر زیاد که..!....هنوز وقتی دلم میگیره میام پیش تو

Hide from you

اَه.... تلخ ..گس!!! مرگ !!!!!

دخترک فریاد زد Dad!!

دخترک دیگه نمی تونست دستای مهربونشو تو دستای سردش محکم لمس کنه!!دیگه کسی نبود بغلش کنه ! دخترک هم از همه شکایت کنه ! توی بغل اون خودشو رها کنه و امن باشه !دیگه بازوهای قدرتمند و مردونه ای هم نبود !که اونو نوازش کنه و با حرفهای قشنگش دخترک رو آروم کنه دست به موهای بلند و سیاهش بکشه !

I long to be like you
Lie cold in the ground like you

ادامه مطلب ...