هنوز نمیدونم منتظر بودی چه اتفاقی بیفته ،
اینکه دلم تنگ میشد کافی نبود .
اینکه دیگه تو اتاق عروسکام
پشت تنهاییم
زیر بالش خیس از گریه م
هوای تازه ندارم
دیگه کافی نیست .
نه عزیز دلم !
چشمام
دید که چه جوری احساس ِ بچه گانه م زمین خورد !
دید که شیشه ی اعتماد ِعجیبم به تو ترک خورد !
میبینی ؟
گستاخ شدنم رو !